مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي رحمه الله

استاد، مردي‌ متفكّر و در تفكّر عميق‌ بودند. هيچگاه‌ از مطلبي‌ به‌ آساني‌ عبور نمي‌كردند؛ و تا بعمق‌ مطلب‌ نمي‌رسيدند و اطراف‌ و جوانب‌ آنرا كاوش‌ نمي‌نمودند دست‌ بر نمي‌داشتند.

در بسياري‌ از مواقع‌ كه‌ يك‌ سؤال‌ بسيط‌ و ساده‌اي‌ از ايشان‌ مي‌شد، در يك‌ مسألۀ فلسفي‌ و يا تفسيري‌ و يا روائي‌، و ممكن‌ بود با چند كلمه‌ جواب‌، فوري‌ پاسخ‌ داده‌ شده‌ و مطلب‌ تمام‌ شود؛ ايشان‌ قدري‌ ساكت‌ مي‌ماندند و پس‌ از آن‌ چنان‌ اطراف‌ و جوانب‌ و احتمالات‌ و مواضع‌ ردّ و قبول‌ را بررسي‌ و بحث‌ مي‌نمودند كه‌ حكم‌ يك‌ درسي‌ را پيدا مي‌كرد. 

در مباحث‌ فلسفي‌ از دائرۀ برهان‌ خارج‌ نمي‌شدند؛ و مواضع‌ مغالطه‌ و جدال‌ و خطابه‌ و شعر را خوب‌ از قياسات‌ برهانيّه‌ جدا مي‌كردند، و تا مسأله‌ به‌ اوّليّات‌ و نظائرها منتهي‌ نمي‌شد دست‌ بر نمي‌داشتند. و هيچگاه‌ مسائل‌ فلسفي‌ را با مسائل‌ شهودي‌ و عرفاني‌ و ذوقي‌ خلط‌ نمي‌نمودند؛ در مسائل‌ فلسفي‌ ـ در موقع‌ تدريس‌ ـ يك‌ سخن‌ از مسائل‌ شهودي‌ داخل‌ نميشد؛ و در اين‌ جهت‌ با صدرالمتألّهين‌ و حكيم‌ سبزواري‌ في‌الجمله‌ متفاوت‌ بودند.

بسيار دوست‌ داشتند كه‌ در هر رشته‌ از علوم‌، بحث‌ از مسائل‌ همان‌ علم‌ شود؛ و از موضوعات‌ و احكام‌ همان‌ علم‌ بحث‌ و گفتگو شود؛ و علوم‌ با يكديگر درهم‌ و برهم‌ نگردند. و بسيار رنج‌ مي‌بردند از كسانيكه‌ فلسفه‌ و تفسير و اخبار را با هم‌ خلط‌ مي‌كنند؛ و چون‌ برهان‌ دستي‌ از آنها نمي‌گيرد و در مسأله‌ در مي‌مانند به‌ روايات‌ و تفسير متوسّل‌ مي‌شوند و با استشهاد به‌ آنها مي‌خواهند برهان‌ خود را تمام‌ كنند.

از مرحوم‌ ملاّ محسن‌ فيض‌ كاشاني‌ بسيار تمجيد مي‌كردند و مي‌فرمودند: اين‌ مرد جامع‌ علوم‌ است‌ و بجامعيّت‌ او در عالم‌ اسلام‌ كمتر كسي‌ را سراغ‌ داريم‌؛ و ملاحظه‌ مي‌شود كه‌ در علوم‌ مستقلاّ وارد شده‌، و علوم‌ را با هم‌ خلط‌ و مزج‌ نكرده‌ است‌.

در تفسير « صافي‌ » و « أصفي » و « مُصفَّي‌ » كه‌ روش‌ تفسير روائي‌ را دارد، ابداً وارد مسائل‌ فلسفي‌ و عرفاني‌ و شهودي‌ نمي‌گردد. در اخبار، كسيكه‌ كتاب‌ « وافي » او را مطالعه‌ كند مي‌بيند يك‌ اخباري‌ صرف‌ است‌ و گوئي‌ اصلاً فلسفه‌ نخوانده‌ است‌. در كتاب‌هاي‌ عرفاني‌ و ذوقي‌ نيز از همان‌ روش‌ تجاوز نمي‌كند، و از موضوع‌ خارج‌ نمي‌شود؛ با اينكه‌ در فلسفه‌ استاد و از مبرّزان‌ شاگردان‌ صدرالمتألّهين‌ بوده‌ است‌.منبع